کرگدن عکاس

عکسها و نوشته ها

کرگدن عکاس

عکسها و نوشته ها

برای می... برای خیره شدن هایش...

همیشه حضورت رنگ داشته اما رنگت آنقدر بی رنگ است که نگرانم می کند مبادا نبینمت...

همیشه توانستن برازنده ی اندام بی مثالت بوده که ناتوان بودنم را ندیدم...

همیشه زیستنت بوی گرم عشق می دهد که من چه حقیرم در مقابل احساست...

همیشه به /اندک/ قانع بوده ای که /زیاد/ را با خود به گرو داری در وجودت...

وقتی از نگاه سرشارم می کنی تازه می فهمم که تمرین نکرده ام برای نگاه کردن که ناتوانم در دیدن و استیصالم را در پس عکسهایم پنهان می کنم مبادا بفهمی من کورم...

برای می... برای خیره شدن هایش...