بی آغازترین روایت ناتمام
خیالت تخت. من اگه اون گوشه خون سرفه کردم...تو برو...خیالت تخت...منم از اون ور می رم. همیشه کسی هست که رد شه.
همیشه...
یه کم کیفیت پایینه؟تر جیح می دادم کسی نباشه......زیرآبی رفتم؟exposure عالی...عنوان مرتب.....مهتاب خوب؟
مهتاب...نمی دونم...از خودش بپرس...اما خوبه فکر کنم...کیفیت...ایزو۱۶۰۰ فوجی می دونی یعنی چی؟...گیر نده...دیگه ترجیحی در کار نیست...
آنسوی تر خیابانی، مبهم و تاریک و رازآلود، و من این سوی در روشنی یک چراغترسان از تاریکی، گریزان از ندانستن . . . باید رفت
دلبسته به تاریکی...در ندانستن سیال...
خیالت تخت. من اگه اون گوشه خون سرفه کردم...تو برو...خیالت تخت...منم از اون ور می رم. همیشه کسی هست که رد شه.
همیشه...
یه کم کیفیت پایینه؟
تر جیح می دادم کسی نباشه......زیرآبی رفتم؟
exposure عالی...عنوان مرتب.....مهتاب خوب؟
مهتاب...نمی دونم...از خودش بپرس...اما خوبه فکر کنم...
کیفیت...ایزو۱۶۰۰ فوجی می دونی یعنی چی؟...گیر نده...
دیگه ترجیحی در کار نیست...
آنسوی تر خیابانی، مبهم و تاریک و رازآلود، و من این سوی در روشنی یک چراغ
ترسان از تاریکی، گریزان از ندانستن . . .
باید رفت
دلبسته به تاریکی...در ندانستن سیال...